اي روي تو شمع بتپرستان
شاعر : عطار
ياقوت تو قوت تنگدستان | | اي روي تو شمع بتپرستان | چشم تو و صد هزار دستان | | زلف تو و صد هزار حلقه | تا تو به درآيي از شبستان | | خورشيد نهاده چشم بر در | واله شده در تو همچو مستان | | گردون به هزار چشم هر شب | هرگز نرود به کافرستان | | آنچ از رخ تو رود در اسلام | ابجد خوانان اين دبستان | | پيران ره حروف زلفت | هستند نه نيستان نه هستان | | در عشق تو نيستان که هستند | از دينداران و بتپرستان | | ممکن نبود به لطف تو خلق | هر شير که خوردهاي ز پستان | | گوي تو که آب خضر بوده است | به زين نگريد سوي بستان | | اي بر شده بس بلند آخر | وز عمر رونده داد بستان | | گلگون جمال در جهان تاز | درهم ريزد به يک زمستان | | کين گلبن نوبهار عمرت | پنهان ز تو خفته در گلستان | | مشغول مشو به گل که ماراست | گورستانت کند ز بستان | | زخمي زندت به چشم زخمي | عطار تورا هزاردستان | | تو گلبن گلستان حسني | |
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}